مقالات

نظریه چارتالیسم (Chartalism) چیست؟ + بررسی اثراتش بر ارز های دیجیتال

نظریه چارتالیسم (Chartalism) چیست؟ + بررسی اثراتش بر ارز های دیجیتال

در این مطلب از تترفا به بررسی مفهوم چارتالیسم و ارزهای دیجیتال می پردازیم. تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.‌‌‌‌‌‌‌

در میان مکاتب مختلف اقتصادی، دیدگاه های مختلف و گاه متضاد، درباره ماهیت و نقش پول کم نیست.

این تفاوت‌ ها هر چقدر هم که ظریف باشند اما همه آن ها می ‌توانند با یکی از دو نظریه اساسی، متالیسم یا چارتالیسم مرتبط باشند.

Chartalism اصطلاحی است که از کلمه لاتین Charta به معنای بلیط یا نشانه گرفته‌‌‌‌‌ شده‌‌‌‌‌ است.

پول چارتال نشانه ای برای ارزش است، در حالی که پول متالیست خود چیز با ارزشی است.

چارتالیسم(Chartalism) چیست؟

چارتالیسم یک نظریه پولی است که پول را مخلوق دولت تعریف می کند که ارزش آن را از وضعیت آن به عنوان پول قانونی می گیرد.

این موضوع استدلال می کند که پول در استفاده ارزشمند است زیرا دولت ها از شما می خواهند که بر روی آن پول مالیات بپردازید.

چارتالیسم نظریه ای است که بر تأثیر سیاست ها و فعالیت های دولت بر منشاء و ارزش پول تأکید می کند.

Chartalism چیست؟
Chartalism چیست؟

گئورگ فردریش کنپ، اقتصاددان آلمانی، این اصطلاح را ابداع و پول را به عنوان یک آفرینش ناشی از قانون تعریف کرد.

و تعریف خود را با استانداردهای پولی فلزی زمان خود مقایسه کرد.

چارتالیسم راه را برای نظریه پولی مدرن (MMT) هموار کرد که استدلال می کند دولت ها به عنوان صادرکنندگان انحصاری ارز، می توانند به اندازه نیاز خود پول چاپ کنند و نیازی به مالیات یا وام گرفتن برای تأمین هزینه ها ندارند.

درک مفهوم چارتالیسم

چارتالیسم را می توان با نظریه های جریان اصلی پول مقایسه کرد که استدلال می کنند که پول در اصل ارزش خود را از مفید بودنش به عنوان وسیله مبادله می گیرد.

گئورگ فردریش کنپ، اقتصاددان آلمانی در اوایل قرن بیستم، برای اولین بار نظریه چارتالیسم را توسعه داد.

و پول را به عنوان واحدی از حساب با ارزشی تعریف کرد که بر اساس آنچه دولت به عنوان پرداخت برای تعهدات مالیاتی می پذیرد، تعیین می شود.

به عبارت دیگر، چارتالیسم بیان می کند که پول ارزش ذاتی ندارد بلکه توسط دولت به آن ارزش داده‌‌‌‌‌ می شود.

در علم اقتصاد، نظریه اصلی پول این است که “پول به عنوان یک وسیله مبادله در بازارها بر اساس ویژگی های فیزیکی که کالاهای خاصی را برای استفاده به عنوان پول مناسب می کند، سرچشمه می گیرد.

” چارتالیسم در اوایل قرن بیستم به عنوان چالشی برای این نظریه که متالیسم نامیده می شود، پدید آمد.

کنپ این اصطلاح را در کتابش با عنوان «نظریه دولتی پول» که در سال 1905 به زبان آلمانی و در سال 1924 به زبان انگلیسی منتشر شد، با این استدلال که «پول مخلوق قانون است» به جای یک کالا، ابداع کرد. اصطلاح «چارتالیسم» از کلمه لاتین آمده است.

کلمه “چارتا” به معنای بلیط یا نشانه (مواردی که ممکن است به عنوان پرداخت پذیرفته شوند، اما ارزش ذاتی ندارند.)

متالیست: فلز گرانبها به عنوان پول در نظر گرفته‌‌‌‌‌ می شود

متالیست ها بر این باورند که پول خود به خود به عنوان یک وسیله مبادله به منظور حذف محدودیت های آشکار مبادله کالا توسعه یافته است.

تصور می شود که جامعه بر روی فلزات گرانبها به عنوان ارز تسویه، حساب کرده‌‌‌‌‌ است تا پول به خودی خود ارزش ذاتی داشته باشد و ارزش پول بر حسب محتوای فلز گرانبها یا پشتوانه آن توضیح داده می شود.

پول متالیست به عنوان یک کالای قابل تولید، واقعاً با هیچ کالای دیگری تفاوتی ندارد.

برای تضمین وزن و خلوص فلز گرانبها به عنوان پول، قبل از اینکه بتواند به طور گسترده در گردش باشد، یک مهر تأیید کننده یکپارچگی مورد نیاز بود.

دولت می ‌توانست نقشی در تولید ضرب سکه ‌های مهر شده‌‌‌‌‌ ایفا کند اما قدرت آن محدود به حمایت اراده بخش خصوصی تلقی می‌ شد.

پول به عنوان یک وسیله مبادله خنثی

متالیست های اولیه و متالیست های مدرن، پول را بی ربط به تحلیل «واقعی» در اقتصاد می دانستند.

آنها معتقد بودند که توانایی پول برای عمل به عنوان وسیله مبادله به کالایی با ارزش مبادله ای مستقل از شکل آن به عنوان پول بستگی دارد.

ایراد نظریه متالیست

هنگامی که سکه ها یا کاغذهایی بدون محتوای فلزات گرانبها مورد استفاده قرار گرفتند و هنگامی که جامعه پس از حذف پشتیبان فلزی به پذیرش کاغذی که ذاتاً بی ارزش است ادامه داد، متالیست ها با یک مشکل اساسی روبرو شدند.

چارتالیست ها استدلال می کنند که ارزش پول مستقل از رسانه ای است که برای نشان دادن آن استفاده می شود.

یک تمایز جالب را می توان در نحوه مشاهده سکه های فرسوده یافت.

اگر یک سکه باید در زمان پرداخت وزن شود تا ارزش آن تایید شود، این دلیلی بر استفاده متالیست است.

پذیرش یک سکه فرسوده به ارزش اسمی، دلیلی بر استفاده نموداری یا چارتالیستی است.

در زمان انتشار کتاب کنپ، استاندارد طلا وجود داشت و اکثر ارزهای ملی بر اساس آن بود.

مردم می ‌توانند جایگزین‌ های پول کاغذی و سپرده‌ های بانکی را در ازای مقادیر مشخص شده‌‌‌‌‌ قانونی یا قراردادی از سکه ‌های طلا یا در برخی موارد شمش، برای مثال در بانک فدرال رزرو، بازخرید کنند.

در آن زمان، نظریه اقتصادی رایج پول، پول را به عنوان یک وسیله مبادله عمومی پذیرفته‌‌‌‌‌ شده‌‌‌‌‌ توصیف می کرد.

و استفاده از فلزات گرانبها مانند طلا را توضیح می داد اما به طور کامل فرآیند تبدیل یک کالای فلزی را توضیح نمی داد.

Knapp استدلال کرد که این اتفاق به این دلیل رخ داده است که حاکمان و دولت ها آن را اعلام کرده و استفاده از طلا یا سایر فلزات گرانبها را به عنوان پول به بازارها تحمیل کرده اند.

ادامه مطلب :

او استدلال کرد که دولت قدرت نهایی است و پول از تلاش هایش برای هدایت فعالیت های اقتصادی سرچشمه می گیرد.

کنپ بیشتر از رویه «متالیسم» انتقاد کرد و در عوض استدلال کرد که دولت‌ ها می ‌توانند هر چیزی را که می‌ خواهند به عنوان پول تعریف کنند و استفاده از آن را به عنوان وسیله مبادله با استفاده از قوانین مناقصه قانونی اجباری کنند.

به‌جای پذیرش محدودیت‌ های مالی که کالاهای کمیاب مانند طلا بر آن‌ ها تحمیل می ‌کرد، دولت‌ ها می‌ توانند منشور را به عنوان پول (یعنی پول کاغذی خالص یا پول واقعی) منتشر کنند.

چارتالیسم در قرن بیستم بسیار تأثیرگذار شد، هم به این دلیل که دولت‌ ها در سراسر جهان ایده‌ های آن را حداقل به طور ضمنی در عمل اتخاذ کردند و هم به این دلیل که اساس مفهوم پول را در نظریه‌ های اقتصادی و مالی که غالب شدند، مانند اقتصاد کینزی و پول‌گرایی، شکل داد.

امروزه، استاندارد طلا مدت ‌هاست که از بین رفته‌‌‌‌‌ است و اساساً همه پول‌ ها پول ‌های فیات چارتالیستی هستند.

که ارزش مصرفی ندارند و استفاده از آن به عنوان وسیله مبادله عموماً با حوزه نفوذ یک یا چند دولت منطبق است که آن را صادر و استفاده از آن را به عنوان ارز قانونی برای کلیه بدهی های دولتی و خصوصی اجبار می کنند.

چارتالیسم در مقابل نئوچارتالیسم

تصور کنپ مبنی بر اینکه پول، بدهی ایجاد شده‌‌‌‌‌ توسط دولت است، بعداً توجه اقتصاددانان نظریه پولی مدرن (MMT) را به خود جلب کرد.

نئوچارتالیست ‌ها با بسط کار Knapp اظهار داشتند که دولت ‌ها برای هزینه کردن نیازی به مالیات یا استقراض ندارند زیرا آنها می‌ توانند صادرکنندگان انحصاری ارز باشند و به سادگی می‌ توانند به اندازه نیازشان پول چاپ کنند.

این تئوری می ‌گوید که دولت‌ های دارای سیستم ارزی فیات می ‌توانند (و باید) آزادانه پول چاپ کنند.

زیرا نمی ‌توانند ورشکسته شوند، مگر اینکه سیاستمداران تصمیم دیگری بگیرند.

البته، اقتصاددانان و سیاست گذاران هنوز باید تأثیر واقعی این موضوع را بر نرخ تورم در نظر بگیرند.

کریپتوکارنسی و چارتالیسم

دارایی های رمزنگاری شده‌‌‌‌‌ بر اساس شبکه های غیرمتمرکز بدون صادرکنندگان رسمی شکل گرفتند.

ارزهای دیجیتال معمولا مبتنی بر فناوری بلاک چین هستند.

بلاک چین همانطور که از نامش پیداست از زنجیره ای از بلوک های مختلف تشکیل شده‌‌‌‌‌ که هر بلوک شامل تعدادی تراکنش تایید شده‌‌‌‌‌ است.

بنابراین می توان گفت:

که بلاک چین یک دفتر کل است سیستمی که تمام تراکنش های قبلی را ذخیره می کند.

از آنجایی که دارایی های کریپتو متفاوتی وجود دارد، با استفاده از فناوری بلاک چین، تغییرات تکنولوژیکی زیادی نیز ایجاد شده‌‌‌‌‌ است.

بیت کوین قدیمی ترین و هنوز هم بزرگترین دارایی رمزنگاری است باقی دارایی های رمزنگاری شده‌‌‌‌‌ در همین راستا عمل می کنند، حتی اگر استثناهایی وجود داشته باشد.

در سال های اخیر، ارز دیجیتال به عنوان یک چالش بالقوه برای چارتالیسم و MMT ظاهر شده‌‌‌‌‌ است.

ارزهای مجازی مانند بیت کوین در یک بازار آزاد منتشر می شوند و هیچ ارتباطی با هیچ دولتی ندارند.

جدای از ارزش غالب (در حال حاضر) آنها به عنوان سرمایه گذاری های سفته بازانه با ریسک بالا، در شرایط خاص، در میان برخی از افرادی که آنها را به عنوان وسیله مبادله معامله می کنند، دارای ارزش هستند.

با این حال، این شرایط ممکن است در آینده تغییر کند.

اگر بیت ‌کوین یا سایر ارزهای دیجیتال مبتنی بر بازار به طور کلی در بازارها پذیرفته‌‌‌‌‌ شوند، می ‌توانند پول موجود را به چالش بکشند و می ‌توانند به عنوان شواهد مستقیمی از نظریه مبدأ پول مبتنی بر بازار باشند.

در این راستا، جنبش کریپتوکارنسی در تقابل با سیستم‌ های پولی ملی و بانکی و همچنین پایه چارتالیسم قرار می‌ گیرد.

محبوبیت فزاینده آن نشان می دهد که بخشی از جمعیت جهان طرفدار یک سیستم پولی جایگزین عاری از حکومت هستند که به ریشه های پول باز می گردد.

دیدگاه دیگری که در مورد ارزهای دیجیتال می توان در نظر گرفت این است که از آنجایی که ارزهای دیجیتال توکن‌ های ثبت شده‌ ای هستند که بر اساس ویژگی‌ های الگوریتم زیربنایی در اختیار ماینرها قرار می‌ گیرند، آنها IOU یا اوراق بدهی هیچ‌ کس نیستند.

نتیجه چیست؟

این است که آنها دارایی مالی نیستند زیرا هیچ کس موظف به پرداخت چیزی به دارنده و یا پرداخت بدهی بر اساس ارزش اسمی نیست.

بنابراین، رمزارزها باید به‌ عنوان دارایی ‌های واقعی مانند طلا در نظر گرفته‌‌‌‌‌ شوند تا دارایی‌ های مالی، مانند اوراق قرضه و پول.

این بدان معنی است که ارزش در نهایت به ارزش مصرف یا عدم مصرف آن بستگی دارد.

و اگر فعالیت‌ های سوداگرانه ضعیف شود، می ‌تواند به طور واقعی به صفر برسد. این نوسانات بالقوه قیمت، مبنای مناسبی برای یک سیستم پولی نیست.

ادامه مطلب:

ثانیا، تا زمانی که دولت‌ها به تحمیل و جمع‌آوری مالیات در IOU خود ادامه دهند.

ارزهای فیات نوع اولیه پول مورد تقاضا در اقتصادها خواهند بود.

دولت به عنوان انحصار ابزار تسویه بدهی های مالیاتی، در موقعیت منحصر به فردی برای تأثیرگذاری بر فعالیت های اقتصادی در داخل مرزهای خود قرار دارد.

این یک جنبه حیاتی از حاکمیت است، همان چیزی که اروپایی های جنوبی در سال 2012 زمانی که تردیدها در مورد اعتبار اوراق قرضه عمومی آنها افزایش یافت، تجربه کردند.

با اعمال مالیات در یک ارز دیجیتال، دولت ها با عدم صدور ابزار پرداخت در داخل مرزهای ملی، حاکمیت اقتصادی خود را از دست خواهند داد.

این امر برای آزادیخواهان جذابیت طبیعی دارد زیرا علاقه مندان به فناوری ارزهای رمزپایه را با ایدئولوژی سیاسی مناسب عرضه می کنند.

با این حال، اگر دیگران ترجیح می دهند دولتی داشته باشند که توانایی تثبیت اشتغال و فعالیت های اقتصادی را داشته باشد.

هر زمان که بخش خصوصی اعتماد خود را به چشم انداز اقتصادی از دست داد، این سیاستی نیست که باید دنبال شود.

در عوض، باید از اینکه دولت‌ ها از مالیات برای به حرکت درآوردن پول خود و از قدرت حاکمیتی برای تعقیب اهداف اجتماعی و سیاسی استفاده می ‌کنند، قدردانی کرد.

جمع بندی

در اقتصاد کلان، معمولاً یک تعریف کارکردگرایانه از پول آموزش داده‌‌‌ می‌ شود.

درواقع پول همان کاری است که انجام می ‌دهد یعنی به عنوان وسیله مبادله عمل می‌ کند.

در این دیدگاه، اگر مردم از آن به عنوان وسیله مبادله استفاده کنند، اصولاً هر چیزی می تواند پول باشد.

این نظریه به عنوان دیدگاه متالیستی از پول شناخته می شود. در باور متالیسم، پول از اقتصاد مبادله ای بدون پول سرچشمه می گیرد، جایی که مردم محصولات خود را در بازار مبادله می کردند.

اما در نظریه چارتالیستم پول نقطه شروع متفاوتی دارد، پول در درجه اول یک واحد حساب است.

پول در نظریه چارتالیستی ارزش ذاتی ندارد، بلکه توسط دولت به آن ارزش داده‌‌‌‌‌ می شود.

در واقع این یک معیار اجتماعی از ارزش است که هدف اصلی آن اندازه گیری ارزش بدهی ها است و به یک مقام مرکزی نیاز دارد تا این استاندارد ارزش را در یک منطقه سرزمینی معین تعیین کند.

در موضوع ارزهای دیجیتال نیز اگر این ارزها محبوبیت گسترده و کاملی در سراسر دنیا دریافت کنند می توانند پول های موجود و سیستم های مالی پولی امروز را بیش از آنچه که هست به چالش بکشد.

گردآوری : وبلاگ تترفا

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

دکمه بازگشت به بالا